ارسال شده در دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, - 17:26
شبی در کنج میخانه تیغ بر دستم
گفتم خالقا یا رب گمان کردی که من مستم ؟
تو از مستی چه میدانی؟
تو فرعون را خدا کردی-
تو شیرین را از فرهادش جدا کردی-
تو مادر را از فرزندش جدا کردی-
تو از من بی خبر
من از تو دلتنگ
جدایی بین ما فرسنگ فرسنگ
نظرات شما عزیزان: